آنتی دجال

نقد آراء و افکار دجال آخرالزمان، احمد الحسن بصری

آنتی دجال

نقد آراء و افکار دجال آخرالزمان، احمد الحسن بصری

و در آخر الزمان دجالی از بصره خروج خواهد کرد که از ما نیست (علی علیه السلام)

نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ فروردين ۹۵، ۱۵:۵۴ - sara
    merC
  • ۵ فروردين ۹۵، ۲۳:۱۵ - طاها میرویسی
    هک شد؟؟؟

آخرین مطالب

۱۷ مطلب با موضوع «مدعیان دروغین» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

از جمله ادعاهای احمد الحسن و یاران او استدلال نمودن به روایاتی است که به ادعای آنان مبتنی بر وجود امام سیزدهم می باشد. احمد الحسن در کتاب المتشابهات ج 4 س 155 در تائید ادعای باطل خود چنین مطرح می‌کند در روایات آمده است که ائمه دوازده گانه از فرزندان حضرت علی علیه السلام و حضرت زهراء سلام الله علیها می باشند و از این روایات چنین نتیجه می‌گیرد که معصومین علیهم السلام در کلام خود مهدی اول را جزء ائمه بشمار آورده‌اند.

اما آنچه مسلم است ادعای وجود امام سیزدهم در کلام مدعیان، جدید نیست و پیش از این نیز افرادی به این موضوع پرداخته اند. اما روایاتی که مدعیان در تائید ادعای باطل خود به آنان استناد می‌کنند از دسته روایاتی هستند که :

1- از متشابهات هستند و باید آنان را به روایات محکم برگرداند. طبق روایت امام رضا علیه السلام که فرمودند:

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَیُّونٍ مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ: مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَى مُحْکَمِهِ‏ هُدِیَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِی أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً کَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْکَماً کَمُحْکَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْکَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْکَمِهَا فَتَضِلُّوا

عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج‏1 ؛ ص290

 

 کسی که متشابه قرآن را به محکمات آن برگرداند به راه مستقیم هدایت می‌شود سپس فرمودند در اخبار ما محکماتی است مانند محکم قرآن و متشابهاتی است مانند متشابه قرآن پس باید متشابه آن را به محکمات آن برگردانید و از متشابه آن بدون محکمات پیروی نکنید چرا که گمراه می‌شوید.

2- توسط راوی نقل به معنا شده است و به طور دقیق نص روایت و کلام معصوم نقل نشده است. بلکه مضمون روایت مطابق با فهم راوی با کلام وی نقل شده است.

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْمَعُ الْحَدِیثَ مِنْکَ فَأَزِیدُ وَ أَنْقُصُ‏ قَالَ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ مَعَانِیَهُ فَلَا بَأْس‏

الکافی (ط - الإسلامیه) ؛ ج‏1 ؛ ص51

به امام صادق گفته شد که احادیثی را که از شما می شنوم با کم و زیاد کردن نقل میکنم امام پرسید آیا معنا را میرساند اگر معنا را میرساند مشکلی ندارد

3- خطا در نسخه برداری دارد. برخی نیز بواسطه خطا و اشتباه در نسخه برداری قابل استناد و قبول نمی‌باشند.

ضمن اینکه باید به این مساله توجه داشت که حتی یک روایت صریح که عدد ائمه را 13نفر یا بیشتر بداند در روایات و نصوص ائمه وجود ندارد.

حدیث لوح:

احمد الاحسن این روایت را در کتاب متشابهات خود جلد4 سوال 180،158،155 به عنوان دلیلی بر اینکه وی یکی از ائمه به شمار می آید ذکر کرده است. ضیاء زیدی نیز از جمله ی انصار در کتاب المهدی و المهدیین در قرآن و سنت به این حدیث اشاره کرده است و چنین آورده است :

عن جابر بن عبد الله الانصاری قال: (دخلت علی فاطمهسلام الله علیها و بین یدیها لوح فیه اسماء الاوصیاء من ولدها فعددت اثنی عشر آخرهم القائمعلیه السلام ثلاثه منهم محمد و ثلاثه منهم علی).

متشابهات ج4 سوال 155 و158 و180

از جابر بن عبدالله انصاری : حضرت فاطمهسلام الله علیها وارد شدم بین دستان ایشان لوحی بود کخ در آن اسم اوصیاء از فرزندان او نوشته شده بود تعداد آنها دوازده نفر بود که آخرین آنها حضرت قائم بود سه نام محمد و سه نام علی

وی ادعا و اضافه می‌کند که جابر بن عبد الله انصاری به این امر واقف بوده است که این امر از اسراری است که ظاهر کردن آن امکان ندارد بلکه از اسراری است که ائمه فرموده‌اند که هر کس به اسم قائم تصریح کند کافر است.

ضیاء زیدی با بیان این حدیث در کتاب خود قائم را احمد الحسن بشمار آورده است و با این استناد غیر صحیح ذکر نشدن نام احمد الحسن را در روایاتی که نام ائمه را به صراحت آورده اند توجیه می‌کند. وی با استدلال به این حدیث فرزندان حضرت زهراء سلام الله علیها را 12عدد می‌داند لذا احمد را فرزند دوازدهم بشمار می آورد. از طرفی به دلیل اینکه در حدیث آمده است که "ثلاثه منهم علی" باز نتیجه باطل خود را بر این سخن بار می‌کند که از آنجا که در حدیث به وجود سه علی اشاره شده است امیرالمومنین جزء آنها نیست لذا برای اینکه عدد را به 12 برساند باز احمد را آخرین آنها می شمارد.

در حالیکه در خصوص این روایت دو نقل "ثلاثه منهم علی"و "اربعه منهم علی"هر دو ذکر شده است.

وثلاثه منهم علی: الکافی ج1  الخصال ج2  الغیبه الطوسی

البته در خصال نوشته شده فیه اسماء الاوصیاء بدون ذکر من ولدها که همین منبع هم از استدلال انصار احمد خارج می شود

و اربعه منهم علی: من لایحضر الفقیه ج4 کشف الغمه ج2 الارشاد ج2 کمال الدین ج1 عیون اخبار الرضا ج1

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى فَاطِمَهَ ع وَ بَیْنَ‏ یَدَیْهَا لَوْحٌ‏ فِیهِ أَسْمَاءُ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهَا «2» فَعَدَدْتُ اثْنَیْ عَشَرَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ ثَلَاثَهٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ أَرْبَعَهٌ مِنْهُمْ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.

کمال الدین و تمام النعمه ؛ ج‏1 ؛ ص269

 

از ابی جارود از ابی جعفر از جابر بن عبد الله انصاری : نزد حضرت فاطمهسلام الله علیها رسیدم و بین دستهای مبارک حضرت لوحی دیدم که اسامی اوصیاء از فرزندان حضرت فاطمهسلام الله علیها در آن بود. تعداد آنان 12 نفر بود آخرین آنان قائم بود در بین آنان سه محمد بود و چهار علی.

آنچه مسلم است و به وضوح نیز در این دست روایات مطرح شده است این است که در روایات لوح، جابر بن عبد الله انصاری در صدد بیان و خبر از دو مطلب مجزا می باشدیکی نسبت و قرابت اوصیاءعلیهم السلام به حضرت زهراسلام الله علیها که در ابتدای روایت ذکر می‌کند و مطلب دوم از تعداد این اوصیاء خبر می‌دهد. بر این اساس تعداد اوصیاء که در حدیث لوح ذکر شده است ناظر بر تعداد همه ی اوصیاء پس از پیامبر می‌باشد نه تنها بر تعداد اوصیایی که از فرزندان حضرت زهراءسلام الله علیها می‌باشند لذا در تمامی نقل ها تعداد همین 12 نفر می باشد نه یک نفر بیشتر و نه یک نفر کمتر در واقع ف در فعددت استیناف است. در واقع هنگامی که میگوید چهار نفر آنان علی است خود حضرت علی در اسم این اوصیاء وارد شده و این خود تایید میکند که ف در فعددت استیناف است.

همچنین روایات دیگری در تایید این مطلب وجود دارد این اوصیاء فرزندان حضرت زهرا 11 نفر هستند و حضرت علی دوازدهمین آنها چرا که با همان سند (یعنی از جابر)حدیث زیر آمده که تایید میکند ف در فعددت استیناف است و در واقع جابر گفته در لوح اسم اوصیاء از فرزندان حضرت زهرا است سپس جمله خود را تمام کرده وسپس گفته تعداد اوصیاء 12 نفر است و این را نشان میدهد که این دو عبارت قبل از فعددت و بعد از آن مستقل از هم هستند.

روایت : عن ابی جعفر محمد بن علی الباقرعلیه السلام عن جابر بن عبد الله انصاری قال:
دخلت علی مولاتی فاطمهسلام الله علیها و قدامها لوح یکاد ضوؤه یغشی الابصار فیه اثنا عشر اسما ثلاثه فی الظاهره و ثلاثه فی باطنه و ثلاثه فی آخره و ثلاثه اسماء فی طرفه فعددتها فإذا هی اثنا عشر اسما فقلت أسماء مَن هؤلاء قالت: هذه اسماء الاوصیاء اولهم ابن عمی و أحد عشر من ولدی آخرهم القائم ، قال جابر: فرأیت فیه محمدا محمدا محمدا فی ثلاثه مواضع و علیا علیا علیا علیا فی اربعه مواضع.

از جابر بر فاطمه وارد شدم در بین دستان او لوحی بود که نور آن چشم ها را روشن میکرد در آن دوازده اسم بود سه اسم روی صفحه سه اسم پشت صفحه سه اسم پایین صفحه سه اسم در طرفین صفحه اینها دوازده اسم بود گفتم اینها اسم های چه کسانی است گفت: این اسم اوصیاء بود اولین آنها علی و آخرین پسر عمویم و یازده نفر از فرزندانش که آخرین آنها قائم است و جابر گفت در آن اسم سه محمد و سه علی بود

اما در مورد معرفی و ذکر نام آنان گاهی نام امیر المومنین علی بن ابیطالبعلیه السلام را نیز در شمار ائمه‌ی دیگری که هم نام ایشان هستند آورده است(و رابعه منهم علی) و گاهی طبق نص از ایشان به عنوان وصی حضرت رسولصلی الله علیه و آله یاد کرده است(ثلاثه منهم علی) چرا که متن خود حدیث لوح برای ما موجود است و اسم حضرت علی را وَصِیَّکَ نام برده برای همین جابر گفته سه اسم علی در لوح بوده و در جایی گفته چهار علی.

و اما سوال:

این لوح چیست و چه چیزی در آن نوشته شده است؟ آیا همانطور که ضیاء زیدی مدعی است سری از اسرار در آن است یا خیر؟ و در آن اسم احمد الحسن هست یا خیر؟ علت گفتن چهار علی در برخی از روایات و یا سه علی در برخی از روایات چیست؟

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَبِی لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ- إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَهً فَمَتَى یَخِفُّ عَلَیْکَ أَنْ أَخْلُوَ بِکَ فَأَسْأَلَکَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ أَیَّ الْأَوْقَاتِ أَحْبَبْتَهُ فَخَلَا بِهِ فِی بَعْضِ الْأَیَّامِ فَقَالَ لَهُ یَا جَابِرُ أَخْبِرْنِی‏ عَنِ‏ اللَّوْحِ‏ الَّذِی رَأَیْتَهُ فِی یَدِ أُمِّی فَاطِمَهَ ع بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْکَ بِهِ أُمِّی أَنَّهُ فِی ذَلِکَ اللَّوْحِ مَکْتُوبٌ فَقَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی دَخَلْتُ عَلَى أُمِّکَ فَاطِمَهَ ع فِی حَیَاهِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَنَّیْتُهَا بِوِلَادَهِ الْحُسَیْنِ وَ رَأَیْتُ فِی یَدَیْهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ مِنْ زُمُرُّدٍ وَ رَأَیْتُ فِیهِ کِتَاباً أَبْیَضَ شِبْهَ لَوْنِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِی وَ أُمِّی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا هَذَا اللَّوْحُ فَقَالَتْ هَذَا لَوْحٌ أَهْدَاهُ اللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ ص فِیهِ اسْمُ أَبِی وَ اسْمُ بَعْلِی وَ اسْمُ ابْنَیَّ وَ اسْمُ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِی وَ أَعْطَانِیهِ أَبِی لِیُبَشِّرَنِی بِذَلِکَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِیهِ أُمُّکَ فَاطِمَهُ ع فَقَرَأْتُهُ وَ اسْتَنْسَخْتُهُ فَقَالَ لَهُ أَبِی فَهَلْ لَکَ یَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَیَّ قَالَ نَعَمْ فَمَشَى مَعَهُ أَبِی إِلَى مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ صَحِیفَهً مِنْ رَقٍ‏ فَقَالَ یَا جَابِرُ انْظُرْ فِی کِتَابِکَ لِأَقْرَأَ أَنَا عَلَیْکَ فَنَظَرَ جَابِرٌ فِی نُسْخَهٍ فَقَرَأَهُ أَبِی فَمَا خَالَفَ حَرْفٌ حَرْفاً فَقَالَ جَابِرٌ فَأَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی هَکَذَا رَأَیْتُهُ فِی اللَّوْحِ مَکْتُوباً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* هَذَا کِتَابٌ‏ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ*- لِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ نُورِهِ وَ سَفِیرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِیلِهِ‏ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ‏ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَظِّمْ یَا مُحَمَّدُ أَسْمَائِی وَ اشْکُرْ نَعْمَائِی وَ لَا تَجْحَدْ آلَائِی إِنِّی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا قَاصِمُ الْجَبَّارِینَ وَ مُدِیلُ الْمَظْلُومِینَ وَ دَیَّانُ الدِّینِ إِنِّی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ رَجَا غَیْرَ فَضْلِی أَوْ خَافَ غَیْرَ عَدْلِی عَذَّبْتُهُ‏ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ‏أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ‏ فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ إِنِّی لَمْ أَبْعَثْ نَبِیّاً فَأُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ وَ انْقَضَتْ مُدَّتُهُ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَصِیّاً وَ إِنِّی فَضَّلْتُکَ عَلَى الْأَنْبِیَاءِ وَ فَضَّلْتُ وَصِیَّکَ عَلَى الْأَوْصِیَاءِ وَ أَکْرَمْتُکَ بِشِبْلَیْکَ‏ وَ سِبْطَیْکَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ فَجَعَلْتُ حَسَناً مَعْدِنَ عِلْمِی-

بَعْدَ انْقِضَاءِ مُدَّهِ أَبِیهِ وَ جَعَلْتُ حُسَیْناً خَازِنَ وَحْیِی وَ أَکْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَهِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَهِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَهً جَعَلْتُ کَلِمَتِیَ التَّامَّهَ مَعَهُ وَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَهَ عِنْدَهُ بِعِتْرَتِهِ أُثِیبُ وَ أُعَاقِبُ أَوَّلُهُمْ عَلِیٌّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ وَ زَیْنُ أَوْلِیَائِیَ الْمَاضِینَ وَ ابْنُهُ شِبْهُ جَدِّهِ الْمَحْمُودِ مُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ عِلْمِی وَ الْمَعْدِنُ لِحِکْمَتِی سَیَهْلِکُ الْمُرْتَابُونَ فِی جَعْفَرٍ الرَّادُّ عَلَیْهِ کَالرَّادِّ عَلَیَّ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأُکْرِمَنَّ مَثْوَى جَعْفَرٍ وَ لَأَسُرَّنَّهُ فِی أَشْیَاعِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ أُتِیحَت بَعْدَهُ مُوسَى فِتْنَهٌ عَمْیَاءُ حِنْدِسٌ- لِأَنَّ خَیْطَ فَرْضِی لَا یَنْقَطِعُ وَ حُجَّتِی لَا تَخْفَى وَ أَنَّ أَوْلِیَائِی یُسْقَوْنَ بِالْکَأْسِ الْأَوْفَى مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ مَنْ غَیَّرَ آیَهً مِنْ کِتَابِی فَقَدِ افْتَرَى عَلَیَّ وَیْلٌ لِلْمُفْتَرِینَ الْجَاحِدِینَ عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّهِ مُوسَى عَبْدِی وَ حَبِیبِی وَ خِیَرَتِی فِی عَلِیٍّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی وَ مَنْ أَضَعُ عَلَیْهِ أَعْبَاءَ النُّبُوَّهِ وَ أَمْتَحِنُهُ بِالاضْطِلَاعِ بِهَا یَقْتُلُهُ عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ یُدْفَنُ فِی الْمَدِینَهِ الَّتِی بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ‏  إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِی حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَسُرَّنَّهُ بِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ وَ خَلِیفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ وَارِثِ عِلْمِهِ فَهُوَ مَعْدِنُ عِلْمِی وَ مَوْضِعُ سِرِّی وَ حُجَّتِی عَلَى خَلْقِی لَا یُؤْمِنُ عَبْدٌ بِهِ إِلَّا جَعَلْتُ الْجَنَّهَ مَثْوَاهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِی سَبْعِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ کُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا النَّارَ وَ أَخْتِمُ بِالسَّعَادَهِ لِابْنِهِ عَلِیٍّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی وَ الشَّاهِدِ فِی خَلْقِی وَ أَمِینِی عَلَى وَحْیِی أُخْرِجُ مِنْهُ الدَّاعِیَ إِلَى سَبِیلِی وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ وَ أُکْمِلُ ذَلِکَ بِابْنِهِ م‏ ح ‏م‏ د رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهِ کَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبْرُ أَیُّوبَ فَیُذَلُّ أَوْلِیَائِی فِی زَمَانِهِ وَ تُتَهَادَى رُءُوسُهُمْ کَمَا تُتَهَادَى رُءُوسُ التُّرْکِ وَ الدَّیْلَمِ فَیُقْتَلُونَ وَ یُحْرَقُونَ وَ یَکُونُونَ خَائِفِینَ مَرْعُوبِینَ وَجِلِینَ تُصْبَغُ الْأَرْضُ بِدِمَائِهِمْ وَ یَفْشُو الْوَیْلُ وَ الرَّنَّهُ فِی نِسَائِهِمْ أُولَئِکَ أَوْلِیَائِی حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ کُلَّ فِتْنَهٍ عَمْیَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَکْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ‏ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ‏ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ‏ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‏:" قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَالِمٍ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ لَوْ لَمْ تَسْمَعْ فِی دَهْرِکَ إِلَّا هَذَا الْحَدِیثَ لَکَفَاکَ فَصُنْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِه

 

حضرت زهراءسلام الله علیها در پاسخ جابر از اینکه این لوح سبز که گویی زمرد است و می‌بینم که در آن کتابی است سفید و نورانی مانند نور خورشید چیست فرمودند: این لوح، لوحی است که خداوند متعال آن را به حضرت رسولصلی الله علیه و آله هدیه داده است و در آن نام پدرم و نام 

همسرم و نام دو پسرم و نام اوصیاء از فرزندان من در آن است. پدرم آن را به من عطا کرد برای اینکه بواسطه‌ی آن به من بشارت دهد.

سپس جابر نقل می‌کند که حضرتسلام الله علیها آن را به من عطا کردند و من آن را خواندم و از آن نسخه‌برداری کردم.

جابر آن را بر امام محمد باقرعلیه السلام عرضه نمود و حضرت فرمودند ای جابر بر روی نسخه ای که از لوح نوشته ای نگاه کن تا من آن را برای تو قرائت کنم. پس از قرائت حضرتعلیه السلام جابر مشاهده نمود که هیچ حرف آن با آنچه حضرت قرائت می‌فرمودند متفاوت و مخالف نبود. سپس جابر گفت شهادت می دهم به خداوند که این است و جز این نیست که آنچه من در لوح دیدم همین است و سپس کل متن حدیث را در روایت ذکر می کند... که در آنجا به نام امیرالمومنین علیعلیه السلام تصریح نشده است و از حضرت با عنوان وصی رسول خداصلی الله علیه و آله یاد شده است.

بنابراین متن حدیث لوح خود روشنگر و مبین و رسوا کننده تمامی دعویات باطل این جماعت است. بر این اساس زمانی که جابر عنوان می‌کند "ثلاثه منهم علی" طبق نص، با عنوان وصی از حضرت علیعلیه السلام یاد کرده است بدون محاسبه نام ایشان در میان ائمه‌ای که هم نام ایشان هستند و زمانی که "اربعه منهم علی" می‌آورد نام حضرت را نیز در شمار ائمه‌ ای که نامشان علی می‌باشد آورده است.

نام احمد الحسن سر است و در حدیث ذکر نشده است همانطور که نام امام علیعلیه السلام که در قرآن نیامده است.

آیا همانطور که ضیاء زیدی مدعی است سری از اسرار در حدیث لوح است یا خیر؟ و نام احمد الحسن در آن وجود دارد یا خیر؟

هیچ سری وجود ندارد چرا که متن حدیث لوح در کتب بسیاری ذکر شده است و تنها نام حضرت مهدیعلیه السلام  به عنوان آخرین وصی در روایت آمده است و آنچه در روایات از تصریح به آن نفی شده است نام ایشان است که هر کس پیش از ظهور به آن تصریح کند کافر است لذا این امر فقط و فقط در خصوص نام حضرت مهدی عج می ‌باشد درحالیکه امر مجهولی در مورد شخصیت ایشان و پدر و اجداد بزرگوار ایشان نیست و این موارد در روایت به صراحت ذکر شده است.

مضاف بر اینکه آنچه در خود حدیث به آن تصریح شده است این مطلب می‌باشد که بعد از ذکر نام امام حسن عسگریعلیه السلام در نص حدیث آمده است و اکمل ذلک بابنه م‌ح‌م‌د رحمه للعالمین... با این بیان که آن(12ائمه) را فرزند امام حسن عسگریعلیه السلام به نام م‌ح‌م‌د کامل می‌کند دیگر شکی نمی‌ماند که

  1. تعداد ائمه‌ای که (نام ایشان) در این حدیث عنوان شده است12 نفر می‌باشد.
  2. هیچ نام مخفی و سری در این روایت مطرح نشده است چراکه نام تمامی 12نفر به تصریح ذکر شده است.
  3. اولین این 12 وصی امام علیعلیه السلام می‌باشد و آخرین آنان حضرت مهدی عج فرزند امام حسن عسگریعلیه السلام می‌باشند.
  4.  
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۲۷
هادی عباسی


از احمد اسماعیل بپرسید چرا؟؟؟ 

اول: چرا احمدالحسن خودش را از اهل ذکر میداند، در حالی که این طور نیس! و چرا به اهل بیت علیهم السلام تهمت می زند؟!

دوم. چرا وی خودرا از ورثه انبیاء میداند، در حالی که معصوم یا حتی نزدیک به معصوم نیست؟

سوم. چرا احمد اسماعیل با حوزه های علمیه که محل آموزش دروس دینی و مکتب امام صادق علیه السلام و محل علم و عمل، و منتظران واقعی امام زمان عج هست دشمنی می کند؟!

چهارم. چرا احمد اسماعیل خودش را به علما و معصومین علیهم السلام وصل می کند در حالی که از هیچکدامشان نیست؟!

پنجم. چرا احمد اسماعیل قرآن را تفسیر به رای می کند در حالی که معصوم نیست؟!

ششم. چرا روایات را تفسیر به رای می کند، در حالی که بعضی روایات مربوط به موضوع خاصی بوده، و چرا خودش خمس می گیرد؟! و چرا حرفش با کلام وحی که گفته شده خمس واجب است مغایرت دارد؟

هفتم. چرا وی به علمای دین و سربازان واقعی امام زمان عج که همیشه دعایشان ظههمتور امام زمان عج بوده و هست تهمت میزند؟ 

هشتم. چرا میخواهد با بدعت گذاری و با نفی علم رجال روایات را به نفع خود تمام کند، در حالی که علم رجال در زمان معصومین علیهم السلام هم بوده است و حتی شیخ طوسی ره، کتابی با موضوع علم رجال نوشته است.

نهم . امام زمان عج، این موضوع را در توقیع آخرشان که به آخرین نواب خاصشان داده بودند، فرموده بودند، چرا وی به ناحق روایات را محدود می کند تا بتوانی سوء استفاده بیشتری کند؟!

دهم. به چه دلیل و بر اساس کدام نص مدعی نیابت خاص و وصایت و فرزندیت امام زمان عج گشته است؟! مگر نه این است که مدعی فرزندیت امام زمان عج ملعون است و امام مهدی عج نایب خاص را تعیین نکرده بودند؟

یازدهم. به چه دلیل احمد اسماعیل، علم نحو را که معصومین علیهم السلام هم قبول داشتند، و قرآن هم از آن پیروی میکرد و جزء لاینفک زبان عربی است برای پوشاندن اشتباهات لفظی اش، نفی می کند

دوازدهم. به چه دلیل القاب امام زمان عج را به سرقت برده است؟!

سیزدهم. به چه دلیل احمد اسماعیل گاطع، خودش را نشان نمیدهد؟ 

چهاردهم. بر طبق روایات تفسیر آیه اکمال دین مربوط به امام علی علیه السلام است، چرا وی با تفسیر به رای این آیه آن را به خود نسبت داده است؟

پانزدهم. علما معتقد به این موضوع نیستند و معتقدند که حاکم را خداوند انتخاب می کند،  چرا وی اینهمه به علما تهمت میزنید؟

شانزدهم. چرا احمد اسماعیل حرام های الهی را بر خود و اتباعش حلال کرده است؟

هفدهم. علمای دین به مخالفت با تصوف بر خواسته اند، و مخالف بوده اند و هستند، از احمد اسماعیل بپرسید که چرا عقاید اهل سنت و وهابیت را دنبال می کند؟

هجدهم. به چه علت احادیث ضعیف را به نفع خودش می گیرد و بقیه احادیث را رها می کند در حالی که راه های استفاده از احادیث در کلام معصومین علیهم السلام گفته شده است.

نوزدهم. به چه علت رجعت را نفی می کند در حالی که در احادیث معصومین علیهم السلام این موضوع به صراحت آمده است.

بیستم. چگونه قرائت ها را زیر سوال می برد در صورتی که اصلا نمیداند آن ها چیستند، و منظور از آن ها چیست؟!

بیست و یکم. چرا مفهوم راسخون در آیه قرآن کریم را به خود تعمیم می دهد در حالی که معصوم نیست؟!

بیست و دوم. چگونه به دروغ حکم می دهد، و دیگران را به گمراهی می کشاند، و هیچ از خدا نمی ترسد که بار گمراهی افراد به دوشش است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۰۰
فاطمه فخار

همواره مدعیان دروغین برای حق جلوه دادن خود در اصول و اعتقادات دستبرد میزنند.

از آنجایی که مدعی کذاب احمد بصری دارای خطاها و سهو هایی فراوانی است تا جایی که باعث شده انصارش به دودسته تقسیم شده و نوشته های منتسب به اورا انکار کنند

احمد بصری برای پاسخ به این اشکال اساسی  که ادعای عصمت اورا زیر سوال میبرد، با بازی با روایات و تفسیر به رای ایات قران عصمت پیامبر و ائمه را زیر سوال میبرد و کینه و بغض درونی خویش را نشان میدهد.

در این نوشتار برای رد توهم سهو معصومین به روایاتی از خاندان عصمت و طهارت اشاره میکنیم.

📝روایاتی که سهو را بر پیامبر وامامان منع می کنند :

📚

  1 . محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسن بن محبوب، عن إسحاق بن غالب، عن أبی عبد الله علیه السلام فی خطبة له یذکر فیها حال الأئمة علیه السلام و صفاتهم:....

وصفوة من عترة محمد صلى الله علیه وآله لم یزل مرعیا بعین الله، یحفظه ویکلؤه بستره، مطرودا عنه حبائل إبلیس وجنوده، مدفوعا عنه وقوب الغواسق (٤) ونفوث کل فاسق، مصروفا عنه قوارف السوء، مبرءا من العاهات، محجوبا عن

الآفات، معصوما من الزلات، مصونا عن الفواحش کلها،

الکافی ج1 ص204

حدیث دوم

حدثنا الحسین بن محمد بن عامر عن معلى بن محمد حدثنی أبو

الفضل عبد الله بن إدریس عن محمد بن سنان عن المفضل بن عمر قال قلت لأبی

عبد الله علیه السلام سئلته عن علم الإمام بما فی أقطار الأرض وهو فی بیته مرخى

علیه ستره فقال یا مفضل ان الله تبارک وتعالى جعل للنبی صلى الله علیه وآله خمسة أرواح

روح الحیاة فیه دب ودرج وروح القوة فبه نهض وجاهد وروح الشهوة فبه

اکل وشرب واتى النساء من الحلال وروح الایمان فبه امر وعدل وروح

القدس فبه حمل النبوة فإذا قبض النبی صلى الله علیه وآله وسلم انتقل روح القدس فصار فی

الامام وروح القدس لا ینام ولا یغفل ولا یلهوا ولا یسهوا والأربعة الأرواح

تنام وتلهوا وتغفل وتسهوا وروح القدس ثابت یرى به ما فی شرق الأرض

وغربها وبرها وبحرها قلت جعلت فداک یتناول الامام ما ببغداد بیده قال نعم و

ما دون العرش.

بصائر الدرجات ، محمد بن الحسن الصفار ، ص474

📚

حدیث سوم

  حضرت رضا (علیه‌السلام) در وصف امام می‌فرماید: 

فهو معصومٌ مؤیّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ، قد أمِنَ من الخطاءو الزَّلَل"

بحارالأنوار، ج 17، ص 108


📚

حدیث چهارم

امام صادق (ع) هم در بیان صفات امام می فرمایند :


 « قال أمیر المؤمنین علیه السلام : والامام المستحق للامامة له علامات فمنها أن یعلم أنه معصوم من الذنوب کلها صغیرها وکبیرها ، لا یزل فی الفتیا ، ولا یخطئ فی الجواب ، ولا یسهو ولا ینسى ، ولا یلهو بشئ من أمر الدنیا » 

یعنی حضرت علی (ع) فرمودند :امامی که شایستة چنین منصبی است دارای علاماتی است که از آن علامات معصوم بودن از تمامی گناهان کبیره و صغیره است که در جوانی زائل نمی شود و در جواب خطا نمی کند ، سهواً گناه نمی کند و چیزی را هم فراموش نمی کند ، و متوجة لهو و لعب دنیا نمی شود .

بحار الانواز، ج 17، ص 109

حدیث پنجم

📚

وَ رُوِیَ أَنَّهُ ص قَالَ:4 . 

 إِنَّمَا السَّهْوُ لَکُمْ.

 پیامبر فرمود تنها سهو برای شماست .


بحار الأنوار .ج‏17، ص: 112 


که در این جمله سهو با انما برای غیر معصوم حصر شده

حدیث ششم

📚

وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ:

 لَمْ أَنْسَ وَ لَمْ تَقْصُرِ الصَّلَاة


 پیامبر فرمود من فراموش نمی کنم و نماز را هم کم نمیکنم(سهو در نماز ندارم)

 .بحار الأنوار .ج‏17، ص: 112

حدیث هفتم

امام صادق (ع) نیز به ویژگی و خصائص امام معصوم (ع) پرداخته و اینگون می فرماید :

« فالامام هو المنتجب المرتضى ، والهادی المنتجى ، والقائم المترجى ، اصطفاه الله بذلک واصطنعه على عینه فی الذر حین ذرأه ، وفی البریة حین برأه ، ظلا قبل خلق نسمة عن یمین عرشه ، محبوا بالحکمة فی علم الغیب عنده ، اختاره بعلمه ، وانتجبه لطهره ، بقیة من آدم علیه السلام وخیرة من ذریة نوح ، ومصطفى من آل إبراهیم ، وسلالة من إسماعیل ، وصفوة من عترة محمد صلى الله علیه وآله لم یزل مرعیا بعین الله ، یحفظه ویکلؤه بستره ، مطرودا عنه حبائل إبلیس وجنوده ،

 مدفوعا عنه وقوب الغواسق ونفوث کل فاسق ، مصروفا عنه قوارف السوء ، مبرءا من العاهات ، محجوبا عن الآفات ، معصوما من الزلات ، مصونا عن الفواحش کلها ،

 معروفا بالحلم والبر فی یفاعه ، منسوبا إلى العفاف والعلم والفضل عند انتهائه ، مسندا إلیه أمر والده ، صامتا عن المنطق فی حیاته

الکافی . ج1 . ص204

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۱
فاطمه فخار

1-آیا احمد الحسن فرزند امام زمان(عج) است؟ اگر جواب مثبت است چرا قبل از ظهور پدر آمده است؟

اگراحمد الحسن زمین را پر از عدل و داد می کند همانگونه که خود ادعا می کند دیگرچه نیازی به ظهور پدر می‌باشد؟



۲-آن چه که بر ما واجب است تصدیق نبوت پیامبر اکرم(ص) واطاعت از ایشان و ائمه ی معصوم(ع) است، اما اولاد ایشان درصورتی واجب است که امام معصوم(ع) در این خصوص به ما دستور دهند. بنابراین شخص مدعی باید دومطلب را ثابت کند؛ ۱- اینکه فرزند امام زمان(عج) است. ۲- اینکه امام زمان(عج) دستور به اطاعت از او داده اند. این دومطلب با معجزه ای آشکار ثابت می گردد، وی باید ارائه ی معجزه و کرامت کند و خواب امام زمان(عج) و یا جنی که ادعا می کند کافی نیست.



۳- امام زمان(عج) به وسیله رعب توسط خداوند متعال یاری شده است و علم ایشان شکست خورده باز نمی‌گردد همانگونه که آمده است:«یُنصر بالسیف و الرعب و انّه لا تردّ له رایة»(کمال الدین/۳۲۷)

کسی که ادعا می‌کند پسر امام زمان(عج) و فرستاده‌ی ایشان است باید مانند ایشان باشد و این درحالی است که دراستان بصره درمعرکه‌ای که با پلیس این استان در روز عاشورا برپا کردند، شکست خوردند و به پناهگاه های خود گریختند و درلانه های خود دستگیر شدند و مدعی مذکور؛ جناب فرمانده ی اعظم به امارات فرار کرد.

درجواب این اشکال، طرفداران این مدعی توجیه ذیل را ذکر می کنند:

روایت مذکرو مربوط به زمانی است که امام زمان(عج) خود شروع کننده ی معرکه و جنگ باشند و این در حالی است که در درگیر استان بصره دولت شروع کننده ی درگیری بود.درجواب باید گفت که این توجیه درست نمی باشد چرا که قاعده ی «لاترد له رایة» اطلاق دارد و قیدی ندارد و شامل هر معرکه ای اعم از آنکه اما زمان(عج) شروع کننده باشن و یا نباشند، می شود.



۴- ازجمله اشکالات این مدعی آن است که قرآن را غلط می خواند همانگونه که در بعضی کلیپ های صوتی و تصویری او مشهود است.

طرفداران او این مشکل را اینگونه تو جیه می کنند که اوخطا نمیخواند بلکه قرائت است و این درحالی است که قرائت باید به تبعیت از یکی از قرائات هفت گانه معتبر باشد، مگرآنکه بگویند قرائت جدیدی از ایشان صادر شده است!!!

جالب آن است که نه فقط در قرآن که حتی در مفردات زبان عرب و قواعد نحوی و ادبیاتی اشتباه می کند این امام!!!



۵- ازجمله اعتقادات شیعیان آن است که امام معصوم(ع) همه زبان‌های دنیا را می‌داند چرا که لازمه حجت برقوم بودن ایشان بر هرقومی چنین اقتضایی دارد.

آیا این مدعی امامت زبان‌های زنده دنیا را بلد است؟ اگرجواب مثبت است این ویژگی را آشکار کند.



۶- آیا امام معصوم در صورتی که دلیل مستحکمی بر دعوت خود ارائه نکرده باشد و به این دلیل، دعوت او مورد پذیرش واقع نشود، حکم به کفر افراد رد کننده‌ی دعوت می‌کند؟ حاشا و کلّا، این امر با عصمت و مقام شامخ امامت به هیچ وجه سازگاری ندارد. اما مدعی مزبور و اتباع او را ببینید که همانند وهابیان چگونه حکم به تکفیر را دین این دعوت می‌کنند.


«به نام امام م ح م د بن الحسن المهدی اعلام می‌کنم گه هرکس بعد از ۱۳ رجب ۱۴۲۵ ه.ق به این دعوت ملحق نشود و بیعت خود را با وصی امام زمان(عج) اعلام نکند از ولایت علی ابن ابی طالب(ع) خارج است وداخل درجهنم می شود و همهی اعمال عبادی او، کم و زیاد باطل است.» احمد الحسن ۱۳/۶/۱۴۲۵ ه.ق»



۷- یکی از دلایل این قوم برای قبول دعوت استخاره است.

جواب نقضی: آیا این افراد حاضرند برای طلاق زنان خود و به ازدواج در آوردن آنها به دیگری به این دلیل یعنی استخاره تمسک کنند؟ اگرجواب منفی است چگونه است که ما باید عقاید خود رابا استخاره اثبات کنیم و این دعوت مزخرف را با این دلیل بپذیریم.

اگر استخاره بر دجال بودن احمد الحسن بگیریم و آیه خوب آید آیا اتباع او می‌پذیرند؟ اگر برقتل او استخاره بگیریم آیا اتباع او در صورت خوب بودن استخاره او را به قتل می‌رسانند؟ اصلاً اگر دلیل استخاره است، چرا بر نبوت و یا حتی الوهیت این شخص استخاره نگیریم؟!!!



جواب حلی: استخاره در موردی است که شخص بین دو فعل که هیچ کدام از آن دو مرجح و به عبارتی دیگر امتیازی ندارد می‌باشد آن هم فعل مباح و نه فعل حرام و یا واجب. و یا دستور قرآن است که « و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله امراً ان یکون لهم الخِیَرة و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبیناً»(احزاب/۳۶)

بنابراین در آن چه که خداوند و رسول او به انجام و یا ترک آن (واجب و حرام) امر کرده‌اند، اختیار وجود ندارد و نمی‌توان بر انجام یا ترک آن استخاره کرد. تمام مطلب فوق در استخاره در اعمال است و نه عقاید که در آن هیچ راهی برای استخاره وجود ندارد چرا که خداوند متعال دستور به اعتقاد به آنها از طریق عقل و استدلال صحیح داده است و بلکه بالاتر از این و آن اینکه استخاره در عقاید راه ندارد چرا که معنای استخاره جواز و امکان دو طرف است و شخص مخیر در انتخاب یکی از دو طرف می‌باشد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۳۰
فاطمه فخار

معیار های شناخت یمانی

روایة الإمام الباقر (ع: ((... خروج السفیانی والیمانی والخراسانی فی سنه واحده ،فی شهرواحد ولیس فی الرایات رایة أهدى من رایة الیمانی ، هی رایة هدى ، لأنه یدعو إلى صاحبکم ، فإذا خرج الیمانی حرم بیع السلاح على الناس وکل مسلم ، وإذا خرج الیمانی فانهض إلیه فإن رایته رایة هدى ، ولا یحل لمسلم أن یلتوی علیه ، فمن فعل ذلک فهو من أهل النار ، لأنه یدعو إلى الحق وإلى طریق مستقیم . الغیبة - محمد بن ابراهیم النعمانی ص 264 . بحار الأنوار ج 52 ص 232

امام باقر(ع) فرمود : خروج سه نفر خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و ماه و روز واحد است ... و در پرچـمها پرچـمى هدایت یافته تر از پرچم یمانى نیست و آن پرچم هدایت است . چون که شما را به صاحبتان دعوت می کند ، و اگر یمانى خروج کرد فروختن اسلحه حرام مى شود . و اگر یمانى خروج کرد , بپا خیز بسوی او . که همانا پرچمش پرچم هدایت است . و جایز نیست مسلمانان از او سرپیچى کنند ، و اگر کسى اینکار را انجام دهد از اهل جهنم مى باشد . زیرا که او دعوت به حق و هدایت به راه راست مى کند . الغیبة - محمد بن ابراهیم النعمانی ص 264 . بحار الأنوار ج 52 ص 232

 

در این روایت چند نکته وجود داره

شناخت یمانی

از حیث زمان

همگام با سفیانی و خراسانی است

پس الان این اقا که ادعا کرده من یمانی هستم سفیانی و خراسانی اش کو

 

پرچم یمانی پرچم هدایته

کدام پرچم ایا پرچم خاصی داره یا چون یمانی هست

در ضمن بین پرچم های عصر ظهور این پرچم هدایت یافته است در مقایسه بین سه پرچم خراسانی و حسنی و یمانی یمانی دعوتش راست تر است

این به این معنا نیست که چون به امام زمان دعوت میکند باید عصمت داشته باشد

والا عمار یاسر هم دعوت به بهشت میکرد باید او هم معصوم باشد

ویح عمار تقتله الفئةالباغیة یدعوهم الی الجنة....

علامت دوم برای شناخت یمانی واقعی از دروغین

فاذادخرج حرم بیع السلاح علی الناس و علی کل مسلم

تحریم فروش اسلحه در تمام عالم

الان که چنین انفاقی نیافتاده در ضمن معلوم میشه که بصورتداعجاز گونه باید باشد یعنی تحریم تکوینی باشد یعنی کار خدا باشد نه سازمان های بشری

نکته سوم زمان پیوستن به یمانی چه زمانی است

زمانی که خروج کرد

که برای شناحت یمانی واقعی از دجال های اخر الزمان به نکات همزمانی خروج با سفیانی و خراسانی و تحریم اسلحه و دعوت به امام زمان دقت شود

احمد الحسن ادعا کرده است من یمانی هستم

خراسانی و سفیانی وجود ندارد

تحریم اسلحه بصورت بین المللی وجود ندارد

در ضمن پیوستن به یمانی وجوبی ندارد بلکه مخالفت نکردن با یمانی واقعی و دشمنی نکردن با ایشان وارد شده

 

که روایت داریم از امام صادق علیه السلام اگر من ان زمان را درک کردم لابقیت نفسی لصاحب هذا الامر.

یعنی جانم را برای امام زمان نگه میدارم

در ضمن مگر شما یمانی را صاحب الامر نمیدانید

پس پرچمی که به صاحب ما دعوت میکند و یمانی هست غیر از خود صاحب امر است؟!؟!

سوال مهم تراینکه الان احمد الحسن با چه ‌چیزی امده است

با وصیت امده است یا نه

اگه وصیتی ندارد پس حجت خدا نیست

اگه بگه دارم نشون بده

اگه نشون بده دروغ گفته

چون وصیت را بعد از وفات امام زمان تحویل میگیره

فاعتبروا یا اولی الابصار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۲۱
هادی عباسی

احمد الحسن ادعا میکند که کتاب وهم الالحاد یکی از مصادیق علم الهی است و نشانه امامت و حجیت است

از انجایی که خداوند رسوا کننده دروغگویان است این بار نیز کوس رسوایی اش گوس فلک را کر نموده است


در واقع کتاب وهم الالحاد علاوه بر مشکلاتی که دارد از جمله پذیرش نظریه تکاملی داروین

نویسنده ان نیز یک مصری بوده و قبلا انتشارات الازهر انرا چاپ نموده 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۰۷:۲۹
هادی عباسی

مسابقه نقاشی

اطلاعیه مهم برای انصار احمد بصری و کسانی که اورا به خواب دیده اند

 

اونایی که احمد بصری رو تو خواب دیدیدند عکسشو بکشند شاید تصویر مشترکی بدست بیاد

لطفا نقاشی های خودرا به ادرس همین سایت بفرستید


به نقاشی های برتر به قید قرعه جوایزی اهدا خواهد شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۴:۱۴
هادی عباسی


معجزات یک جاسوس باهوش که آخوند مجتهد شد !!!

ﻣﺴﺘﺮ ﺟﯿﮑﺎﮎ ( ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﺟﯿﮑﺎﮎ ) ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺩﺍﺭﺳﯽ، ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ . ﻭﯼ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ

ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﺮ ﻭ ﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻞ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﺁﻥ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺨﺘﯿﺎﺭﯼ

ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﻔﺖﺧﯿﺰ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺳﮑﻨﯽ ﻣﯽﮔﺰﯾﻨﺪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﻓﻨﻮﻥ ﺷﻌﺒﺪﻩﺑﺎﺯﯼ ﻭ ﺣﺮﺑﻪﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺤﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻌﻄﻮﻑ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺷﯿﻌﻪ، ﺟﺎ ﻣﯽﺯﻧﺪ. ﺟﯿﮑﺎﮎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮﯼ ﻓﻘﻪ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺟﺪ، ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﻧﻤﺎﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ﺍﻭ ﮔﯿﻮﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﺼﺎ ﺟﻔﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﺎﯾﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﺍﻭﺳﺖ. ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ، ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺁﻫﻨﺮﺑﺎﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﮔﯿﻮﻩ ﻫﺎﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻋﺼﺎ، ﮔﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﺟﻔﺖ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ

ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺳﻮﺱ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ، ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ (ﻉ) ﺭﺍ ﺩﺭﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ

ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۰۴
هادی عباسی

بسم الله الرحمن الرحیم

این ادله یاران احمد اسماعیل برای اثبات معصوم بودن یمانی هست

از روایت نکات بسیار مهمی بدست میاید که دال بر معصوم بودن یمانی هست

((اول اینکه حضرت در این روایت چند مرتبه تکرار میکنند که یمانی شما را دعوت به حق و هدایت میکند و تاکید میکنند که جایز نیست مسلمانان از او سرپیچی کنند))

((دوم اینکه فرموده اند اگر مسلمانی از یمانی اطاعت نکند از اهل جهنم است))

حال جواب ادعای معصوم بودن یمانی

1اگر اثبات معصوم بودن این طوری باشه زید شهید هم معصوم هست چون به سمت حق (اهلبیت) همان صاحبکم ما را دعوت میکرده و امام صادق گفته یاریش کنید

قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: یقتل رجل من ولدی یقال له زید: بموضع یعرف الکناسة یدعو الى‏ الحق‏ و یتبعه کل مؤمن.

قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَیْلٌ لِمَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَهُ

▪️ عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 249

در ضمن زید شهید هم دعوت کننده به سمت اهل بیت یا همان صاحبکم بوده

فَإِنَّ زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاکُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ

▪️ عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص: 249

2همینطور ابی بصیر هم معصوم هست چون ابی بصیر هم ما را به سمت امر(امامت) دعوت میکنه هرکس ابی بصیر را رد کنه رسول الله را رد کرده است

 عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَ رَأَیْتَ الرَّادَّ عَلَیَّ هَذَا الْأَمْرَ کَالرَّادِّ عَلَیْکُمْ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَنْ رَدَّ عَلَیْکَ هَذَا الْأَمْرَ فَهُوَ کَالرَّادِّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص‏

▪️ المحاسن، ج‏1، ص: 185

ابی بصیر هرکس تو را رد کنه در این امر ما را رد کرده است

پس مخالفت با ابی بصیر ما را جهنمی میکند و ابی بصیر هم معصوم هست.

نتیجه می شود یمانی و زید و..هم به راه درست حرکت کردند و نافرمانی از آنها اشتباه هست

ولی نه یمانی و نه زید شهید معصوم نیستند.

هو الحکیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۹
هادی عباسی

در کتاب العجل 

احمد بصری به کتاب انجیل برنابا ساتناد میکند

در کتاب مع البعد الصالح چشم و گوش احمد بصری علا سالم میگوید:

انجیل برنابا جعلی است و مسلمان نماها بدان استدلال میکنند

از دو حال خارج نیست

یا علا سلام کتابهای احمد رو نخونده 

یا احمد نمیدانده چه کسی رو تایید کرده

در هر صورت احمد بصری جاهل است و نادان و بگفته علا سالم همان نا مسلمان مسلمان نمای کافر است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۲
هادی عباسی